عبور

ساخت وبلاگ

از دشت و دمن و گلزارها و درختان سر به  فلک کشيده و چمزارهای سبز و متلون  عبورکردم  تا به ديار معشوق رسيدم ،  در آن ديار نازنين دل داده ای را ملاقات کردم که خود عاشقتر و سوخته تر از من به  نظر می رسيد ، منی که عمری را در آتش عشق سپری کرده ام و برخود می باليدم که حريفی  ندارم زمانی به خودآمدم که فهميدم  ديگران هم در اين وادی گام نهاده اند و  ازمن فرا تررفته اند ، باديدن او ازخود بيزارشدم و خويش را درغمکده دهر يافتم ،  زمان بشدت می گذشت و فرصت برای  گفتگو و مباحثه اندک بود و اما خيلی چيزها و  رازهای بيشماری برای مطرح شدن و درس گرفتن و عبرت آموختن دردل داشتم ولی نشد که نشد  ، آن فرشته روزگارو معصوم زمانه هم حرفها و سخنانی دردل داشت و دلش می خواست دردها  و رنجهای خودرا درميان نهد که گذر لحظه ها و ثانيه ها فرصت را ازدستش بگرفت ، افسوس  که روزگارجفاکار تندی ها و تيزی های زيادی دربطن دارد و و شرايط را به گونه ای  فراهم می سازد که تمامی رازها آدمی همچنان درنهانگاه بماند ، با اينکه خسته و  رنجوربودم ولی باديدن او نيروی تازه ای بگرفتم ، او آنچنان سن و سالی نداشت واما  جوشش خاصی دردرونش شعله وربود و بامردم زمانه خود فرق داشت به معرفت و شناخت والايی  دست يافته بود بخاطر وصول به اين شناخت والا بايد سالهای متمادی تمرين کرد با اينکه  درفرصت کوتاه امکان شناخت واقعی ازکسی وجود ندارد و لی آنچه عيان است چه حاجت به  بيان و حتی در تحقيق هم نمی گنجد آری از صورت و سيمای نورانی اش همه چيز هويدا بود  ، بوی عشق و معرفت می باريد ، او به چيزهايی رسيده بود که من و امثال من ها هنوز  توانائی درک آن را نداريم او دراين وادی تنها نبود همدم و يار دلسوزی هم داشت خيلی  مشتاق ديدارش بودم  متاسفانه نشد ای کاش می شد ! ديدار با عاشقان و عارفان  واقعی برای انسان خوب است  باعث تحول و دگرگونی می گردد ، آری جرقه ها و بارقه  های داخلی از همين ديدارها و ملاقاتها روئيده می شود ، عشقی که در او يافتم بمراتب  بالاتر بود با عشق من فاصله ها داشت ، او دلی پاک و ضميری روشن داشت از آگاهی و  بينائی خاصی برخورداربود بااين ملاقات کوتاه سوختن اورا حس کردم حالت عجيبی داشتم .  از وجود او پندها و درسهای بيشماری آموختم ، اين ديدار با ديدارهای معمولی و عادی  فرق داشت درطول حيات خود خيلی هارا ملاقات کرده ام و مدت های طولانی با آنها بحث و  گفتگو نموده ام ، آنچه ماند درهمان لحظه ماند و بعداز گذشت زمان همه چيز فراموش شد  ، اما اين مقوله و اين گفتگوی کوتاه از آن بحث های معمولی و عادی نبود بلکه کلی  رمزو رموزی دراش پديداربود ، اين رمزها نمودار اتفاقات و حوادث خاص آينده را نشان  می داد ، آينده ای که ترسيم آن برعهده من و شما نيست ، حتی دردايره او هم نمی گنجد  ، اما من و او دريک چيز حس مشترک داشتيم آن هم ادامه راه بود راهی که عاقبتش به او  می رسيد اين راه را بايد ادامه داد و ادامه اين راه به تنهائی سخت است ....

ندای عشاق...
ما را در سایت ندای عشاق دنبال می کنید

برچسب : عبور از,عبوري,عبور از, تلگرام,عبور الطريق في المنام,عبور النهر في المنام,عبور از پسورد ویندوز 7,عبور لاند ويكيبيديا,عبور, نویسنده : mamshouga بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 0:06