ندای عشاق

متن مرتبط با « تلگرام» در سایت ندای عشاق نوشته شده است

کجایند آنان که آثارشان

  • کجا رفتند آن کسانی که عمرشان بیش از عمر شما و آثارشان بزرگتر از آثارشما بود.کجایند آنان که آثارشان گواه است برقدرت و کارشاننباشد چوآنان بطول حیات نبودی سرانجامشان جز مماتنقل از کتاب هزارگوهرمنخب کلمات قصارنهج البلاغه ص 124اگر اندکی درزمین سیرکنید دراحوال مردم مطالعه وتحقیق کنید ,جستجودراحوال پادشاهان وفراعنه زمان و متکبرین عالم به موارد خاصی خواهید رسید که خیلی چیز های مرموز دردرون خو ضبط و ثبت کرده اند , اگر حال و قدرت خودرا با قدرت گذشتگان مقایسه کنیم به عجز خوددر مقابل آنهااعتراف خواهیم کرد , آنها باداشتن هزاران لشکر مقتدر وتجهیزات مدرن زمان خود نتوانستند موجویت خودرا حفظ کنند بعداز اندک زمان حکمرانی و تاخت و تاز سرانجام سرنگون شده و ازبین رفتند , تیمورها, چنگیز ها , نرون ها , محمدرضاها, صدام ها , حتی امریکایی امروز و شوروی سابق اکنون در کجایند , احوال آنها آینه عبرت ماست , در این دنیا هیچ چیز تا ابد ماندگارنیست , همه چیز ازبین رفتنی است باید از سرنوشت گذشتگان و عاقبت آنهادرس عبرت گرفت وزندگی خود راطور ی مدیریت کرد که فرجام کار به پشیمانی و آه و حسرت گرفتارنشویم , اگر از دستورات قرآن وائمه اطهاربدون چون وچرا اطاعت کنیم عاقبت مان خوب است ولی اگر گرفتارهوای نفس شده وزندگی منفورطاغوتیان را به عنوان الگو برای خود برگزینیم وبراساس روش آنها عمل کنیم هم در این دنیا و هم در آن دنیا باخته ایم . روزها و شب ها مثل ابربهاری درگذراست باید از لحظات به نفع خود استفاده بهینه کرد ودرحد توان به اعمال نیک و پسندیده پرداخت وازکارهای زشت , ظلم و ستم وپیرو ستمکارشدن ودشمن مظلوم بودن وهم رزم مرفهین بی درد بودن اجتناب کنیم . + نوشته شده در یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 21:2, ...ادامه مطلب

  • گناهان چو بیماریند و مرض  

  • گناهان دردند , دوای آن طلب آمرزش از خدا وشفای آن باز نگشتن به گناه است.گناهان چو بیماریند و مرض تراگرعلاج است و درمان غرضبود دارویش مغفرت خواستن شفایش خود از جرم پیراستننقل از کتاب هزارگوهر منخب کلمات قصارنهج البلاغه ص 36هرچیزی که برخلاف قانون و سنت الهی و خواسته خداوند باشد گناه تلقی می گردد, هیچ چیز دراین دنیا وکل کائنات بی هدف نیست وهمه چیز به سوی هدف خاصی درحرکت است . زندگی انسان براساس حکمت خاصی نهادینه شده است اگرکسی برخلاف آن هدف گام بردارد به مقصد نخواهد رسید , فرجام کارش گرفتاری و دربدری است , مصائب و آلام ورنجها و کربت ها دراثر عدم رعایت قوانین الهی است , تک تک مقررات الهی بخاطر سعادت و خوشبختی انسان است , اگر کسی فقط خودرا بخواهد وامکانات عالم را برای خود بخواهد ودررسیدن به آن به تلاش های بیهوده متوسل شود وزمین و زمان نشناسد وبخاطر منافع نامشروع خود به دیگران لطمه بزند وبه وظایف خود عمل نکند نتیجه اش به خودش برمی گرددگرچه به ظاهر توانمند است وبه مال و مقام و ثروت کذایی رسیده ودراوج قدرت تصنعی است ولی در باطن ناتوان و ذلیل است ودرغفلت عمیق بسرمی برد وبخاطر غرور و تکبروزیاده خواهی ازدرک ذلت وخواری خود عاجزاست, احوالش دردناک وروزگارش بازشتی و فلاکت سپری می گردد وسرتاسروجودش غرق درلجن است , به جز خوردن وخوابیدن وشهوت رانی مفرط به چیزی فکرنمی کند روزبه روز حاش بدتر است ودردهایش قابل شمارش نیست , گرچه ثروتمنداست , گرچه پست ومقام عالی دارد ودرمناطق خوش آب و هوای جهان کاخ و ویلای آنچنانی دارد وبا دستورات غلطش هزاران انسان بی گناه نابود می شوند ولی هرگز از زندگی لذت نمی بردو آرامش ندارد , درمان نهایی دردش ترک اعمال ننگین است , بعضی اعمال قابل جبران نیست , کشتارو خ, ...ادامه مطلب

  • کجارفت آن کاونمودی بنا  

  • کجارفت آن کاونمودی بنازفولاد و آهن بسی قلعه هابرافراشت آن را بسوی فلک برآن نقشها از طلا کرد حکنقل از کتاب هزارگوهرمنخب کلمات قصارنهج البلاغه ص 124درخلقت آفرینش اسرار خاصی نهفته است , دروجود انسان خواسته های متنوعی درجریان است که مسیر اورا مشخص و معین ساخته و اورا به ورطه هلاکت ویا به جایگاه اعلی سوق می دهند , بستگی به نوع انتخاب دارد اگر بدنبال خواهش های مثبت وسازنده باشد دررشد واعتلای او موثر است وبرعکسش تنزل و سقوط است . بنابراین ساختن قلعه محکم وکاخ و عمارت درجای خودش ارزشمند است ولی اگر هدف اصلی باشد مسیر انسان را به سوی شقاوت و بدبختی تغییرمی دهد مانع اصلی رشد و سعادت است , البته منکر فعالیت خوب و سازنده نیستیم چون هدف اصلی خلقت انسان همانا خلاقیت و تلاش مستمر است که نهایتش تکامل است , ولی این آبادی و عمران باید معقولانه وبخاطر رفاه عمومی انجام شود , اگر هدف اصلی تکاثر ثروت وغارت وچپاول حقوق مردم وایجاد فاصله طبقاتی فاحش باشد چنین اقدامات نه تنهاممدوح نیست بلکه مذموم است , اگر درساخت بناها وقلعه و کاخ ها ظلم مضاعفی به مردم شود ومردم ازامکانات خدادادی محروم شوند , سازندگان این نوع بناها و عمارت ها عمرخودرا تباه کرده اند وباید پاسخگوی اعمال ننگین خود باشند وروزی ازکرده خودپشیمان شده و حسرت اتلاف بیهوده عمررا خواهند خورد که این همه ثروت ذخیره کرده ایم بناو کاخ و قلعه ساختیم که بخاطر چه چیزی , باید به وراث واگذارکرده ودست خالی ازاین دنیا کوچ کنیم .نتیجه : باید عاقلانه زندگی کرد بنارا برای بنا نخواست , کاخی که برپایه ظلم و ستم بناشود عاقبت بناکننده آن در آتش است , ثروتی که از راه حرام احرازشود وحقوقی که نجومی باشد حاصل آن نابودی است , گرچه بعضی ها به ظاهرمرفهند اما د رباطن , ...ادامه مطلب

  • وقتی بیست ساله بودی گفتم دوستت دارم ...اما تو نگاهم کردی وقتی بیست وپنج ساله بودی گفتم دوستت دارم ...صبحانه ام را آوردی گفتی بهتراست عجله کنی دیر می شودوقتی سی ساله بودی گفتم دوستت دارم ... توگفتی زود به خانه بیاوقتی چهل ساله شدی گفتم دوستت دارم ... تو داشتی میز شام را تمیز می کردی .. گفتی بهتر است به درس فرزندمان کمک کنی وقتی پنجاه ساله بودی گفتم دوستت دارم ...گفتی بهتر است برویم به نوه مان سیسمونی بخریموقت شصت ساله بودی گفتم دوستت دارم ...گفتی ازحالت خستگی در ضعف هستی رفتی به اتاقت و خوابیدی وقتی هفتاد ساله بودی گفتم دوستت دارم ...درپاسخ فقط اشک توچشمانت جاری بود اما آن روز بهترین روز زندگی من بود. چون تو هم گفتی مرا دوست داری.نتیجه:به کسی که دوستش داری بگو چقدر به او علاقه داری و چقدر به او ارزش قائل هستی , اگر ازدست برود دیگر او صدایت را نخواهد شنید بگودوستت دارم قبل از آنکه فرصت ها چوماهی لغزان از لابلای دستانت فرارکند. + نوشته شده در پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 12:37 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سخنان ناب

  • همه می خواهند بشریت را عوض کنند, دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خودرا عوض کند.خداوندا سپاس مرا برآنچه به من نداده ای افزون تر نمای ازسپاس من برآنچه مرا عطا کرده ای . + نوشته شده در یکشنبه بیستم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 8:11 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عشق الهی

  • عاشق چون پرده ای است که حجاب واقع شده است و باید که این حجاب از میان برخیزد، حجابی که مانع ظهور و تجلی معشوق است. برای اتصال به معشوق، عاشق باید خود از میان برخیزد. عاشق باید که از خود بیگانه شود و از بند زمان و مکان رها گردد تا مگر شایسته ی حضور درگاه معشوق گردد. چون نباشد عشق را پروای او او چو مرغی ماند بی پر، وای او + نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 9:28 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آرزوی دیدار

  • از هر نفسی که می‌کشم، نام تو می‌یابد راه به یادم و در هر نگاهم، آرزوی دیدارت زنده است + نوشته شده در سه شنبه هشتم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 12:12 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزهای سخت

  • روزهای سختی داشتیم از هرطرف حوادث ناگوار برما تسلط یافته بود روش مقابله با آن بغرنج و پیچیده بود برای یافتن راه حل دقیق و سنجیده و همه فن حریف نیاز به تدبیر و اندیشه همه جانبه بود دراین اوضاع و احوال امکان تصمیم گیری مناسب و منطقی بسیار مشکل به نظر می رسید بدنبال تغییر وضع پیش آمده بودیم اما نحوه تغییر را نمی دانستیم خودمان را به درو دیوارمی زدیم تازمینه را برای یافتن راه حل مناسب وخروج از بن بست ایجادشده فراهم سازیم اینگونه نبود که به آسانی دست به عمل بزنیم زیرا اثرآن عمل را بخوبی درک می کردیم برای این کار نیاز به داشتن اتاق فکر قابل قبول از هرشرایط بود هدف این بود که بیهوده دست به کاری نزنیم چون هراتفاقی نتیجه خاص خودرا داشت درست است که نتیجه برای ما زیاد مهم نبود البته نه بدین معنی که بدنبال نتیجه نبودیم ولی نباید بخاطر نداشتن نتیجه قابل قبول خودرا متوقف سازیم و دست به هیچ کاری نزنیم راکد ماندن پذیرفتنی نبود و نباید هم باشد باید حرکت کرد باید تلاش کرد باید تحرک داشت تحرک باید اصولی و سنجیده و متناسب باعقل باشد باید ازتوانایی ها و امکانات ذهن خود بدرستی بهره گیریم چون ذهن ما توانایی های زیادی دارد این ماهستیم که باید آن را بکاراندازیم خوب بودن و بدبودن زندگی هرکسی بستگی به چگونگی استفاده از ذهن خود دارد اگر کسی نتواند بخوبی از ذهن خود بهره گیرد دچار توهم و اضطراب و نگرانی می شود دنیای او با دنیای کسی که از وجود ذهن خود بخوبی بهره می گیرد فرق اساسی دارد برای شکستن موانع نیاز به بهره گیری ازذهن است + نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 12:26 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هارای ناشـی الينده ن

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش111هارای ناشـی الينده نآتماز داشـی الينده نياستيق شکايت ائيلـرگوزوم ياشی الينده نترجمهای داد ازدست تازه به دوران رسیده وکم مهارتسنگ را دردستش محکم می گیرد وول نمی کندمتکا از دستش شکایت می کند ازاشک های چشمم انسانهای عاقل و خردمند , دارندگان علم و دانش ومهارت آنچنانی هرگز ادعای زیاددانستن ودرست فهمیدن نمی کنند واین را بهتردرک می کنند که معلوماتشان دربرابر مجهولات بیکران اندک و ناچیزاست , موضوعات و مفاهیم علمی بی نهایتند هرچقدربه معلومات خوداضافه کنیم بازهم نادانیم ولی اگر بدنبال دانش واقعی نباشیم وبه مدارک سطحی خود(دیپلم , لیسانس , فوق لیسانس , دکترا وفوق دکترا) اکتفاکنیم وخودرا همه چیزدان و نابغه عالم تلقی کنیم وبدون مطالعه و تحقیق کامل براساس فرضیات ساختگی ذهن خود درباره همه چیز اظهارنظرکنیم وآنچه که درحیطه تخصص مانیست به آن واردشویم ونظرات خام دراختیارمردم قراردهیم این نمونه ای از خودخواهی و تکبرماست وانتظارداریم که گفته های ما مورد تایید همه قراربگیرد وآنچه که مامی گوئیم مردم بپذیرد و به آن عمل کند وکاری به این نداریم که آیادیگران درمورد مسائل مطرح شده دانشی دارند یانه ازنظرماآن چیزمهم است که مامطرح می کنیم دیگران باید آن را عملیاتی کنند درغفلت عمیق بسرمی بریم گرچه مدارک عالی داریم ولی درجهل خود غوطه وریم وبه مدرک خود فخرمی کنیم , همه مردم باید بدون چون چرا مطیع امرماباشد واز فرمایشات غلط ما باشوروشوق خاصی استقبال کنند این بایاتی شکایت و گله خاصی ازافرادکم سوادوپرمدعادارد گرچه مدارک عالی دارند + نوشته شده در یکشنبه هفتم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 12:6 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خسته منم   خسته من

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش112خسته منم خسته منباغچادا گول دسته منسن ائيله بيرچيچکسنهرگوره نده مستم منترجمهمن خسته ام خستهدرباغچه دسته گلی هستمتوگل زیبا و دوست داشتنی هستیهروقت ترامی بینم مست و مدهوشم گاهی اوقات انسان دراثرفشاروتراکم کارهای روزمره خسته می شود وبدنبال رهایی است دوست دارد هرچه زودتر به مراد و مقصود خودبرسد ازانتظارکشیدن های طولانی خسته و درمانده است . روزگارپستی وبلندی خودرادارد بی اعتنا به خواسته های ما کارخودرا انجام می دهد اوروش خاص خودرا دارد چه بخواهیم و چه نخواهیم اوهمچنان می تازد وپیش می روداین ماهستیم که باید شیوه برخوردخودرا بازمانه انتخاب کنیم نباید تسلیم زمانه شد , زمانه مکارونامرداست , موفقیت درگرو اقدامات درست ومنطقی شکل می گیرد درقاموس موفقیت سستی و تنبلی وجود ندارد افرادسهل انگارفریب روزگاررا می خورد باچرخ او می چرخد زمان را بیهوده سپری می کند به عاقبت عمل خود فکرنمی کند , روزگارهمیشه انسان را ازمحبوب ومرادخودجدامی کند واورا به قلل نیستی و پرتگاه سوق می دهد چیزهای بی مفهوم را برای اوجذاب و زیبا نشان می دهد ودل اورا به موارد زودگذروآنی هدایت می کند , دنیارا برای او ماندنی وابدی تبیین می کند درنتیجه انسان مست مادیات وفرامین دنیامی گردد. این بایاتی به مردم هشداراساسی می دهد که نباید شیفته دنیای فانی شد باید ازدنیابعنوان پلی برای رسیدن به اهداف عالی بهره برد + نوشته شده در سه شنبه نهم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 12:24 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جئيرانلار قـوشا گئده ر

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش113جئيرانلار قـوشا گئده رگوزله اوخ بوشا گئده ريارايلقـــارا دوزاولساعــومورخوشا گئده رترجمهزیبارخان و دلربایان باهم می گردنددقت کن , تیربه خطامی روداگرمعشوق هم آهنگ باشد روزگاربه خوشی سپری می گردد حالات خوش به عملکردهابستگی دارد دریک اقدام هوشیارانه میتوان چیزهایی را بروفق مرادومقصودخود تغییرداد, خواهش های انسان بی نهایت است , انسان بدنبال دسترسی های بی شماراست .عمرآدمی محدوداست کفایت این همه خواسته هارا نمی کند ورسیدن به کلیه خواهش ها و آرزوها غیرممکن استباید براساس توانایی وامکانات موجود بدنبال خواسته هابود رسیدن به خواهش ها بصورت آنی مقدورنیست برای وصال به آن باید سختی ها کشید و تلاشها کرد هیچ چیز بدون تلاش حاصل نمی گرددبرای رسیدن به هرچیزی باید مدیریت علمی وعقلی و هوشمندانه داشته باشیم , اگر کنترل لازم به خواسته های خود اعمال کنیم امکان رسیدن به بعضی هاوجوددارد, خواسته هارا باید براساس زمان عمرخودتعیین کرد هرچیزی رسیدنی نیست هیچ کس تابحال به تمامی آروزهاو خواسته های خود نرسیده است خوشی زمانی ممکن است که به داشته های موجود قانع باشیم وازآن به نحو احسن استفاده کنیم قانع شدن به معنی راکدماندن نیست بلکه درست عمل کردن است , بااوقات تلخی وخشونت ورفتارهای غیرمعقول تابحال کسی به چیزی و به جایی نرسیده است .همه چیز بستگی به عمل ماست اگربدعمل کنیم دنیابرای ما به زندانی مخوف مبدل می شود واگر خوب عمل کنیم بهشت برین است + نوشته شده در یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 12:43 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مـن عاشيق  صباح سنسيز

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش98مـن عاشيق صباح سنسيزصبح سنسيز صباح سنسيزگئجه لــــر يئله دونوبآچيلميـــر صباح سنسيزترجمهمن عاشق و شیفته توام چه صبح و چه شبصبح و شب زمان و مکان مفهومی ندارداز بس که انتظارکشیدم شب ها به باد رفته استبدون تو برای من صبح طلوع نمی کند دردرون چیزی درحال شعله وراست درپی رسیدن به مقصودی است صبح و شب درحال تکاپوست زمان و مکان نمی شناسد پیوسته درحال پروازاست به دنبال افق های دوردست درتقلاست , هرچقدربرود وهرچقدرسیرکند سیرنمی گرددسوز وتشنگی اش بیشتر است بدنبال سیراب شدن است ولی آبی نمی یابد بدنبال رفع تشنگی است کیست که این تشنه شیفته را سیراب سازد , آب کجاست , چشمه جوشان زلال درکجاست , برای یافتن چشمه زلال و گواراچه باید کرد دربیابان سوزناک ودرکویری که سرو ته ندارد بدنبال آب رفتن و به آب رسیدن سخت است ولی یافتنی است اما سازوکارخاص خودرا دارد عزم و اراده آهنین می طلبدتنهاکاردل های خالص و شیفته است به مراد و مقصود خودمی رسند وصول به آب وچشمه گواراباشعاروادعاممکن نیست باید اهل باشی باید درآن ذوب شوی , بخاطر رسیدن به آن باید ازتعلقات فریب دهنده دنیوی دست برداری وآنچه که ظاهری آراسته ولی باطنی آلوده دارد بدردنمی خورد نباید وسوسه آن دلت را به جای دیگر حواله کند دراین صورت تاابد به آب گوارا نخواهی رسیداین بایاتی کنه و حقیقت واقعی زندگی را تبیین می کند وخوانند ه را به اصل مطلب هدایت می کند اگر گیرنده قوی داشته باشیم درک آن ساده است ولی اگر ازمرحله پرت باشیم وخودرا سرگرم سیاهی هاسازیم هرگز به عمق مطلب نخواهیم رسید زمانی به خود می آئیم که وقت تمام شده وکاراز کارگذشته است امکان فعالیت متوقف گشته , دست پازدنهایمان بیهوده خواهد شد , دیگر پشیمانی , ...ادامه مطلب

  • داغـــلاردا  اکين  اولماز

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش99داغـــلاردا اکين اولمازهئچ کيم سن تکين اولمازگؤزلريم گوزلــــــرينهباخماسا ساکــن اولمازترجمهکوه محل زراعت نیست هیچ کس در زیبایی وملاحت همانند تونیست چشمانم ذوب درچشمانت است اگر ننگرد ساکت نمی شود ازعهد ازل نقاش ازلی چنین ترسیم کرده است که درکوه و دشت ودمن هرچه که وجود دارد ودیده می شود ازجوهره او نشئت گرفته است آنچه که دردرون دارد متعلق به خود نیست بلکه به ذات لایزال تعلق دارد اوهرچیز را درجای و مکان خاصی خودقرارداده , رشد ونمو آن چیز درهمان مکان امکان پذیراست درجای دیگر مخدوش می گردد وباید باروش خاصی به راهش ادامه دهدازمسیرتعیین شده نباید منحرف شد نتیجه انحراف خسارت سنگینی دارد گرچه ظاهرش جذاب ودوست داشتنی است اما ذات و درونش بیانگر حالات دیگراست نباید فریب ظاهر را خورد درکشاکش روزگار ظاهرپرستان وفریب خوردگان جزء باختگانند گذرزمان واقعیات آن را اثبات کرده است اگر لحظه آنی رادرنظربگیریم حالمان زاراست , شاید چندروزی خوش باشیم خوشی با خوشبختی فرق دارد عاقبت خوشی ها روبه پایان است , خوش ساختگی فرجامش درد و رنج است , دراین بایاتی تاکید خاصی به کوه ها شده است , منظور ازکوه و زراعت وچشم وزیبایی چشم ونگاه کردنها وآه و حسرتها بیانگر حالات خاص استاین حالات دردرون انسان خودساخته وبابصیرت غوغامی کند واورابه سوی یافتن گم شده اش سوق می دهد , الفاظ ظاهری این بایاتی خطاب به معشوق زمینی است , ازدوست داشتن ها می گوید ازنگاه عاشقانه دم می زند ولی فرجام ونهایت این نگاه ها ودوستی ها و سوز و گدازها زمینی به مافوق آن متصل است اگر مافوق نباشد وصال زمینی بعداز گذشت زمان روبه سردی و انجماداست دیگر اثری از آن دوستی ها ی هیجان انگیز ومهرها و محبت ها ی آن, ...ادامه مطلب

  • عزيزيم گئده ر قالماز

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش100عزيزيم گئده ر قالمازآخارسو گئده ر قالمازوفاليا جان قـــوربانوفاسيز گئده ر قالمازترجمهمی گذرد و می رود باقی نمی ماندآب جاری می رود و نمی ماندجان فدای دوست باوفاگرددبی وفامی رود نمی ماند هیچ چیزاین دنیا ثابت و ماندگارنیست همه چیز درحال حرکت است درقاموس هستی سکون معنی ندارد کلیه پدیده های عالم ازکل گرفته تااجزای آن درحال رفتن وزایل شدنند البته درهستی چیزی ذاتا عوض نمی شود بلکه ظاهرش تغییرمی یابد و اصل و کنه اش باقی می ماند منظور از باقی بودن ثابت وراکد ماندن نیست کلیه موجودات عالم هستی درحال حرکتند عمرآدمی درگذراست امروز ما با دیروز و با فردا فرق دارد هرروز حالت و خصوصیات خاص خودرا دارد هیچ چیز تکراری نیست گرچه به ظاهر روز و شب وقوه دید و درک آدمی تکراری به نظرمی رسد ولی درباطن اینگونه نیست هیچ چیز مثل هم نیست , همه اشیا وانسانها و حتی خود انسان نوعی ظاهر و باطن آن نسبت به هم تفاوت اساسی دارد من دیروزی بامن امروزی متفاوت است , من امروز با من فردا نیز تفاوت دارد , من فردا من جدیداست ویژگی خاص خودرا داراست باید با استفاده از قدرت تفکر به تحولات و تغییرات من نگریست , من واقعی با من زایل شدنی فرق دارد , من واقعی همیشه جاوید است ولی من ظاهری به مرورزمان پیرو فرسوده می گردد وسپس شکل ظاهری آن محومی شود واما ذات و کنه اش تاابد باقی است , من حقیقی که ماورای جسم ومن ظاهری است اثرجاودانگی دارد .باید سعی کنیم فریب ظواهر عالم را نخوریم وخودرا برای درک حقایق هستی مهیا سازیم این بایاتی حقایق تکان دهنده ای دربطن خود داردوانسانهای با بصیرت رابیدارمی سازد همه چیز را بامیزان می سنجد وقدرت تشخیص را به خود انسان واگذارمی کند تاخودش چگونگی گذر زمان را اح, ...ادامه مطلب

  • قاشی گــوزو  قارا گلين

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش94قاشی گــوزو قارا گلينگئديــــرسن هارا گلين؟سن حکيم سن من خستهگل ائيلــــه چارا گلينترجمه چشمان و ابرهایت سیاه است کجا می رویتوحکیمی , من خسته امچاره ای بکندوست داشتن وعشق ورزیدن درذات انسان نهفته است انسان از بدوتولد تادوران جوانی و میان سالی و پیری عاشق و شیفته است , او شیفته زیبایی و جمال است دردرون انسان علاقه به زیبای و جمال نهادینه شده است.عروس نمادزیبایی است هرکجاعروس باشد زیبای و جمال در آنجا موج می زند عروس مامن و ملجا آرامش است , عروس حکیمی حاذق و ماهراست , وجودعروس ضامن رفع خستگی و بیماری است , دنیای عروس با هیچ چیز قابل مقایسه نیست وقابل درک و فهم نیست , باید درآن ذوب شوی تا آن را درک کنی .منظور از عروس در این بایاتی ها دختر زیباو خوشگل و آرایش کرده نیست , عروس زیبای دنیوی نمی تواند نیازهای واقعی انسان را برطرف سازد وانسان را به اوج اعلی نشاط وآرامش سوق دهد , عروس دنیوی انسان است , انسان خواسته های خاص خودرا دارد ونشاط و آرامش درچندماه اوایل زندگی است بعداز گذشت زمان گاهی اوقات خواسته های عروس زیبابا روش و متدماهم آوانیست نمی تواند مارادرحداعلی اقناع سازد , عروس دنیایی با گذشت زمان جذابیت وشیرینی خودرا ازدست می دهد هرچند زیبا و دوست داشتنی باشد به مرورزمان زیبایی او زائل می گردد ولی عروس معنوی چنین نیست هرچقدرزمان بگذرد جذابیت او بیشتر خواهد شد . + نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 8:42 توسط علی روحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها