ندای عشاق

متن مرتبط با «بود» در سایت ندای عشاق نوشته شده است

بود پایه ی آز برشک و بیم   

  • بنای حرص و بخل برشک و عدم توکل بخدااستبود پایه ی آز برشک و بیم        به قطع امید ازخدای کریممکن خویشتن خوار با حرص و آز      که روزی دهد داوربی نیازنقل از کتاب هزارگوهر منتخب کلمات قصارنهج البلاغه ص258اگرخدارادرتمامی امورات زندگی حاضروناظرببینیم وهمه چیز را ازاوحتی وجودخویش را از اوبدانیم وهراتفاقی که درگوشه و کنارمی افتدچه خوب و بدوچه حوادث ناگوارطبیعی را ناشی از اراده اوتلقی کنیم و آنهاراحکمت الهی بدانیم درآن صورت ریشه حرص و بخل وشک ازوجودمان کنده می شود اینکه همه چیز از خداست و بااراده اوست بامختاربودن انسان منافات نداردانسان د رانتخاب راه خود آزاداست هرکس در هرراهی ازته دل وباتمام قوا تلاش کند به هدف خودمی رسد سرگذشت علماو دانشمندان وسیاستمداران چه از بعدمنفی و چه از بعد مثبت آن نشانگر تلاش آنهادر رسیدن به موفقیت های مورد نظراست نوع انتخاب مهم استمجذوبان واقعی خدادرزندگی از آرامش خاصی برخوردارندولی منفک شدگان از راه الهی گرچه به ظاهردنیایشان خوش است درباطن مضطرب و پریشانند سردرگم اند از زندگی لذت نمی برند روزگارشان با بخل و حسادت و کشمکش و خصومت و ستیز و درگیری برسرمنافع نامشروع شخصی سپری می گرددعاقبت گیرندگان حقوق های نجومی و کاخ نشینان و مرفهین بی دردبه جهنم سوزناک چه در این دنیاچه در عالم ابدی منتهی می گرددآدرس ماhttp://mamshoug.blogfa.com/https://www.instagram.com/a1341m1368p1372/https://twitter.com/i5z78wsthql5mxn, ...ادامه مطلب

  • بود همرهت چون کلید  نجات 

  • عجب دارم از کسی که ازرحمت خدا ناامید است درحالیکه وسیله نجات با اوست و آن استغفاراستبود همرهت چون کلید  نجات      که نبود بجز توبه اندرحیاتدریغ است یاس تو با این کلید      عجیب است بودن زحق ناامیدنقل از کتاب هزارگوهر منتخب کلمات قصارنهج البلاغه ص254بدنبال گم شده خودهستم , این راه سنگلاخ ها و پیچ و خم هاوسختی هاومشقت های زیادی دارد , جاده ای است باریک بامسافت طولانی , پراز سنگریزه , خاکی , قله های تودرتو , برای  فتح آن ساعت هابایدراه رفت وبی آبی کشید وعرق ریخت , هیچ راه دیگری وجودندارد برای رسیدن به مقصد باید از این جاده عبورکرد چه کارباید کرد تابه گم شده خودرسید چگونه باید از این جاده خطرناک عبورکرد آیاامکان عبورهست یانه ؟ درقاموس خلقت چیزی بنام نمی شودوجودندارد این من هستم که باید انتخاب کنم وبه رفتن ورسیدن امیدداشته باشم یاس و ناامیدی را ازخود دورسازم وبه آفریننده خود متکی باشم درهرکجاغفلت کردم زوداشتباه خودرا جبران کنم اعتقاد داشتن به رحمت خدا انسان را به موجودی پویا ومتحرک و به دردخور وخلاق ومبتکر تبدیل می کند با باوربه رحمت الهی میتوان قلل سخت را فتح کرد وگره های ناگشودنی را گشود ونشدنی هارا شدنی کرد ونیرو واراده خودرا چندبرابرنمود وبه گم شده واقعی که همان آرامش است رسیدآدرس ماhttp://mamshoug.blogfa.com/https://www.instagram.com/a1341m1368p1372/https://twitter.com/i5z78wsthql5mxn, ...ادامه مطلب

  • گهر را بود زیب و فر از ادب  

  • آرایش و زیبائی نسب از کسب ادب استگهر را بود زیب و فر از ادب      چه نازی توتنها به اصل و نسبمکن تکیه برفضل آبا خویش       نداری اگر بهره از سعی بیشنقل از کتاب هزارگوهر منتخب کلمات قصارنهج البلاغه ص245منظورازادب برخورد منطقی واصولی بامردم است , اگرکسی قواعد معاشرت را یادگرفته باشد به خوبی می داند که بامردم چگونه باید رفتارکند , دانستن اصول رفتاریک چیز است واعتقاد به آن اصول یک چیز دیگراست دلیل این همه ناهنجاریها درزندگی بخاطر این است که اکثرماها به ظاهر ازادب ومعرفت دم می زنیم ولی درعمل پای بند به آن نیستیم ومنافع مادی مادراین است به همدیگر دهن کجی کنیم وحقوق هم را نادیده بگیریم واین نوع اقدامات زشت وناپسندرا بهترین شیوه میدانیم غارت وچپاول وظلم وتجاوز را یک نوع زرنگی می دانیم درحالی که چنین نیست زرنگی دراین است که به حقوق مردم احترام بگذاریم وبامردم رفتارنیک وپسندیده داشته باشیم ومنافع دیگران رادرنظر بگیریم وگامهای نیک وسازنده درجهت رفع موانع ومشکلات مردم برداریم , وشرایط را برای بهتر شدن اوضاع مهیاسازیم درفکر حل معضلات جامعه باشیم مشکل عمومی مردم را مشکل خودتلقی کرده  ودررفع آن تلاش کنیم دراین صورت است که همه چیز دوست داشتنی وزندگی زیبا ومعنی دارمی گرددودنیا به گونه دیگر می شود بشریت به خواسته ایداه ل خودمی رسد که نهایت آن بهشت برین دراین عالم است افسوس و هزاران افسوس برحال کسانیکه به اصل ونسب وقوم و قبیله خویش تکیه می کنند وبه آن فخرمی ورزند وراه عصبیت را پیش می گیرند وزمین وزمان را برای مردم مکدرمی سازند  ودرفکرترقی و پیشرفت واقعی نیستند وترقی را فقط درازدیاد اموال وداشتن کاخ و ویلاهای گران قیمت می دانند و, ...ادامه مطلب

  • بود شدت سختی و رنج و درد 

  • تلخی ناکامی وسختی بهتراست تابازاری و خواری دست نیاز بسوی مردم دراز کردن بود شدت سختی و رنج و درد       پسندیده تر نزد آزادمردکه از ناکسان حاجتی خواستن       به آنان فزودن زخود کاستن, ...ادامه مطلب

  • بود شدت سختی و رنج و درد  

  • تلخی ناکامی وسختی بهتراست تابازاری و خواری دست نیاز بسوی مردم دراز کردن بود شدت سختی و رنج و درد       پسندیده تر نزد آزادمردکه از ناکسان حاجتی خواستن       به آنان فزودن زخود کاستن, ...ادامه مطلب

  • بود صحبت ابلهان چون سراب 

  • دوستی ابلهان مانند سراب زود زایل می شود ومانند ابرازهم می پاشدبود صحبت ابلهان چون سراب       شود زود زایل نیابی توآبچو ابربهاراست ناپایدار       بجایی نباشد مراورا قرار, ...ادامه مطلب

  • اگرهمنشین توعاقل بود 

  • همنشینی باخردمند موجب ایمنی استاگرهمنشین توعاقل بود      تورا بی شک او راحت دل بودازاو بهره ات نیست جزایمنی      نمی باشد او اهل اهریمنی, ...ادامه مطلب

  • بود دوری از شک و تردید رای  

  • دوری جستن از بدگمانی کمال جوانمردی استبود دوری از شک و تردید رای       ره و رسم هرمومن پارساینباشد بهین رادمردی جزاین        جوانمرد نبود جز اهل یقین, ...ادامه مطلب

  • بود صحبت احمق آزارجان 

  • با ابله سختی کشیدن ( با او بسربردن) روح را آزردن استبود صحبت احمق آزارجان        مبادا ترا تیره سازد روانمکن رنجه خودرا دراین رهگذر      برو تاتوانی ازاو کن حذر, ...ادامه مطلب

  • کمندی بود بهر ابلیس خشم 

  • برای شیطان  کمندی بزرگتر ازخشم و زن نیستکمندی بود بهر ابلیس خشم        نپوشد زاغوای و تزویر چشمکمنددگربهراو زن بود       به عقل وبدین تو رهزن بود, ...ادامه مطلب

  • کسی را که اشرارهمدم بود 

  • کسی که با بدکاران بیامیزد خردمند نیستکسی را که اشرارهمدم بود      همه کاراو خوردن غم بودخطا میکند نیست فرزانه او       زعقل است بیچاره بیگانه او , ...ادامه مطلب

  • به هر چیز بذری و تخمی بود  

  • هرچیزی را تخمی است و تخم بدی آزمندی استبه هر چیز بذری و تخمی بود       به کشتن زمینی و شخمی بودبود تخم شرو بدی حرص و آز      مکن سینه برکشت این تخم باز , ...ادامه مطلب

  • به هرجا به هرچیز آفت بود 

  • برای هرچیزی آفتی است و آفت نیکی  همنشین بداستبه هرجا به هرچیز آفت بود      نه بی رنج البته راحت بودبود آفت همدمی یاربد       ترا یاربد بدتر ازماربد, ...ادامه مطلب

  • بسا دوستی ها ضلالت بود  

  • هردوستی, که برغیر رضای خدا مبتنی باشد گمراهی است و اعتماد بدان ممکن نیستبسا دوستی, ها ضلالت, بود  ,   نه زان بهره ای جز ملالت بودنباشد چو درآن رضای خدا      برآن تکیه کردن بود ناروا, ...ادامه مطلب

  • نبود آفرینش زترس و زبیم 

  • خداوند پاک مردم را ازروی ترس نیافریدو بخاطر سود خودش از آنان عمل نخواستنبود آفرینش, زترس و زبیم ,      نه جز لطف پروردگارکریمنه زآن ره که سودی برد خویش       عمل خواست خالق زهر مرد و زن, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها